تست دقت 


  

 

پایان جلسه ی سینزدهم 

کار در منزل ، تست دقت 

مدرس شهروز براری صیقلانی مجری و مدیر دوره ی آموزش سرکارخانم رعنا شمس واعظی ، مکان 

 

 

از داخل خانهء متروکه ی پدری وارد کوچه شدم ، زندگی جاری ست

 ، دوباره پشت سرم ، خانه ای سیاه پوشیده ، صدای زجه و شیون و عزاداریست. 

  داخل خانه عطر شیرین حلوای خیراتی ست ، چه خوب ، این عالی ست . 

اما من که توان خوردنش را ندارم ، چه بد ، اما برای آن هم ، روش و راه حلی مشکل گشا باقی ست ، 

می توانم تنها عطرش کنم ، پس جای شُکرش باقی ست.

 باز هم ، صدای روزه و گریه ، و تلاوت آیات قرآنی ست 

، بدک هم نیست ، البته از ترس خدا، اما خب تکراری ست، 

ولش کن ، عطر شیرین را بچسب ، بی شک حلوای داغی ست ، ساعتم هربار با ورود به خانه از کار می افتد ، از چرخش و زمان خالی ست  

 نگاهم از متن خالی و نمناکِ کوچه راضی ست  

آسمان خیسو ، ذهن من گیجو ، قدمام ضبدری ، پسو پیشو ، مسیر پُر خمو پیچو ، زیرپا لیزو ، پیش پام ریگو ، زمین بوسیدنم عادی و تکراری ست 

روح عریانم چرا خاکی ست ؟ 

شریک این روزهای من دردِ فراموشی ست

   _ تنم زخمو ،دلم آبی ست !?  

نه _ آنکه آسمان بود که به رنگ آبی درباری ست 

 حرفهایم با افکارم قرو قاطی ست

 این منِ دَرِ غَم شُدِه ، اَفُسردِه و بیروح ، گویی نیمی از من گُم شده 

این تنم از خویشتن خویش جا مانده ، قلبش از تپش ، وجودش از حیات ، دمش از نفس ، بازش از رمق افتاده ، گوشه ی خانه ی مخروبه ، در مرگ افتاده 

این منه در منم ، بی جسمو کالبده خاکی ، عریان و خالی از تپش ، تهی از حیات

    راستی!. ، چه داشتم میگفتم؟

یادم آمد ، اینکه دل کوچک من تنگو و دریایی ست ، فراموشی هم درد بدی ست ، زمین ابری ،دل آسمان سنگو ، هوا طوفانی ست. این روزها کسی غمخوارم نیست ، از هزار هزار عاشق و دلباخته ، یک تن حتی جویای احوالم نیست ،  

دلم از بی قبر و کفن ماندن جسمو تنم ، شاکی ست 

از ابتلا به حادثه ی شیرین مرگ اما چه بسیار راضی ست _اینک چشم انتظار پروازم 

سوی نور خواهم رفت _ مشتاق هجرت ، پر شور و شوق خواهم رفت _راستی ، از آسمان ، آب چکیده _دخترک و پسرکی ، کنج پنهان گذر ، دستانشان در هم تنیده ، خوش و خرم یارانند ، همه خیس زیر چترند ، عاصی از بارانند 

چرا پس من بی چتر و بی جسم ، حس نکردم قطرات باران را؟

چه بد ، اولین چیزی که بعد از جسم داغانم از دست داده ام ، حس خیس شدن زیر باران است 

        کاش پیش از رهایی از زندان جسم ، یکبار تن به باران میسپردم 

زیر یاران باید رفت ، خیسی را زیر یاران باید جست نه!_ اشتباه شد زیر باران باید داد ، دادن را زیر باران باید کرد

نه نه! بازم اشتباه شد

اه ، فراموشی هم عالمی دارد ، بزن بر طبل فراموشی که آن هم دادنی دارد

نه نه! اصلا میدانید چیست ؟ ! من نیمی از حافظه ام را در جسمو تنم جای نهادم ، پس تقصیر از من نیست 

هرچه میگردم دنبال جملات صحیح ، نجوایی درونم میگوید؛

کارت مموری یافت نشد 

حافظه ی داخلی خالی ست .

________________________________________ ________ ________________________آموزش ____نویسندگی_____________ ____________ ______ 

سوال اول ؛ آیا این متن دارای اجزای اولیه ی پیرنگ است؟ 

سوال دوم _ ایا پیش آگاهی را در حد یک جمله از درونش میتوانید بیابید؟

سوال سوم ؛ آیا دارای ایده ، طرح و درون مایه است؟ یا بلکه تنها یک متن آزاد و بی مبنا و بی پیکره میباشد؟

سوال چهارم ؛ موضوع اصلی و چالش شخصیت متکلم داستان بر سر چیست؟ 

(این متن دارای سی و هشت غلط عمدی و ساختاری و تکنیکی ، املایی ، دستوری ، میباشد ، آیا شما میتوانید بیست مورد آنرا بیابید؟) 

 

سوال پنجم ؛ یک قسمت از آن به عمد بطور فوق العاده بی ربطی نوشته شده ، آنرا بیابید و بجایش چند جمله مرتبط بنویسید؟ 

سوال شش؛ گره ی داستانی این متن را بیابید و ده اصل کلی نویسندگی خلاق را که در متن زیر پا گذارده شده را بیابید

 

 

تمرین __ کاردر منزل 

کانون فرهنگی هنری طاها و پویندگان دانش 

به سلیقه ی خودتان برایش پایان بندی بنویسید و دو جمله نهایی را حذف کنید . 

کاردر منزل کارگاه داستان نویسی خلاق شهروز براری صیقلانی کانون پویندگان دانش در شیراز معالی آباد 

​​​​​​​


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : سوال ,خانه ,باران ,خالی ,فراموشی ,آسمان ,نویسندگی خلاق ,باران باید ,یاران باید ,براری صیقلانی ,شهروز براری ,شهروز براری صیقلانی
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دفتر آگهی 178 | 88433820 عالمان و مفکرين شيعه Grisel مطالب مفید futura pressure cooker seo site Cindy Dan هیچ.... هتل هاي استانبول